میدونی چرا درخت رو هرس میکنن؟
چون اگه اینکا رو انجام ندن ، پس از مدتی نور به برخی از شاخه ها نمیرسه و این باعث خشکیدگی قسمتی هایی از درخت میشه...
من و تو هم باید یاد بگیریم اخلاق های بدمونو هرس
نویسنده:ابوالقاسم کریمی
برچسب:
،
ادامه مطلب
بازدید:
+ نوشته شده:
۳ ارديبهشت ۱۴۰۲ساعت:
۰۲:۱۰:۳۶ توسط:داستان موضوع:
نظرات (0)
-مربی من هرموقعه مسابقه میدم نفر آخر میشم ... دیگه دوست ندارم ادامه بدم
+عزیزم،تو میدونی یوزپلنگ سریع ترین موجود زنده در دنیاست؟
-بله مربی میدونستم
+و اینو میدونی نقطعه ضعف بزرگ یوزپلنگ
نویسنده:ابوالقاسم کریمی
برچسب:
،
ادامه مطلب
بازدید:
+ نوشته شده:
۳ ارديبهشت ۱۴۰۲ساعت:
۰۲:۱۰:۳۶ توسط:داستان موضوع:
نظرات (0)
▪استسقاء
- انگار میل باریدن ندارد؟!
- آسمان بخلاش گرفته.
مش رجب مضطرب نگاهی به آسمان ابری و مردمی که اطرافش حلقه بسته بودند انداخت. در دل خدا خدا میکرد که باران بگیرد.
کلاه نمدیاش را از سر
نویسنده:سعید فلاحی (زانا کوردستانی)
برچسب:
،
ادامه مطلب
بازدید:
+ نوشته شده:
۳ ارديبهشت ۱۴۰۲ساعت:
۰۲:۱۰:۳۶ توسط:داستان موضوع:
نظرات (0)
ساعت 3 نیمه شب است. خانم نون که در تخت خود خوابیده با صدای زنگ ساعت, سراسیمه از جا می جهد. با ضربه ی مشت, زنگ را خاموش می کند و از تخت بیرون می پرد. با چنان نیرویی ملافه اش را مرتب می کند که باد تولید
نویسنده:گلنوش دهقانپور
برچسب:
،
ادامه مطلب
بازدید:
+ نوشته شده:
۳ ارديبهشت ۱۴۰۲ساعت:
۰۲:۱۰:۳۶ توسط:داستان موضوع:
نظرات (0)
عزیز همیشه می گفت:
آقاجان از همان زمان کودکی دل
به طره ی موهایش بسته بود ؛یک دل نه صد دل در گرویش داده بود.
اما بعد تر ها که بزرگ تر شدم متوجه شدم ؛آقاجان چون هیچ طره ی مویی شبیه به موی عزیز
نویسنده:مهوش محمدی گورداگونی
برچسب:
،
ادامه مطلب
بازدید:
+ نوشته شده:
۳ ارديبهشت ۱۴۰۲ساعت:
۰۲:۱۰:۳۶ توسط:داستان موضوع:
نظرات (0)
غزل لبش را میان دو دندانش گرفت و پیشانی اش را با درماندگی لمس کرد.
دانیار سرخم کردو غزل زیر نگاه تب دارش بی طاقت شد. اگر دهان باز می کرد باید تا تهش را می گفت. دانیار مو را از ماست می کشید بیرون
نویسنده:مهوش محمدی گورداگونی
برچسب:
،
ادامه مطلب
بازدید:
+ نوشته شده:
۳ ارديبهشت ۱۴۰۲ساعت:
۰۲:۱۰:۳۶ توسط:داستان موضوع:
نظرات (0)
آورده اند که روز ی و روزگاری پیرزنی داشت از کوی وبرزن میگذشت ناگهان مامورین حکومتی را دید که جوانی را دارند میبرند مجازات کنند
گفت این جوان چه کاری کرده گفتند این جوان برای مردی کار میکرده آن
نویسنده:عباس کارگر
برچسب:
،
ادامه مطلب
بازدید:
+ نوشته شده:
۳ ارديبهشت ۱۴۰۲ساعت:
۰۲:۱۰:۳۶ توسط:داستان موضوع:
نظرات (0)
سلام خدا
امروز تصمیم گرفتم برات در خصوص یکی از جریانات زندگیم بگم
ما یه همسایه داریم که به نظر نمیاد انسان معمولی باشه
چون همش در حال گزارش کردن فوتباله
ولی اون یه گزارشگر نیست
اون ، اصلا
نویسنده:ابوالقاسم کریمی
برچسب:
،
ادامه مطلب
بازدید:
+ نوشته شده:
۳ ارديبهشت ۱۴۰۲ساعت:
۰۲:۱۰:۳۶ توسط:داستان موضوع:
نظرات (0)
+آخی ، بلاخره سَقَت شد
+این پیف پافا چرا مث قبل جون ندارن ، چقدر طول کشید که این سوسکَ رو کُشت
_سارا
+چیه
_میخوام یه چیزی بهت بگم
+بگو ولی جون اون مادرت دیگه فاز نصیحت به خودت نگیر
_نه بابا میخوام
نویسنده:ابوالقاسم کریمی
برچسب:
،
ادامه مطلب
بازدید:
+ نوشته شده:
۳ ارديبهشت ۱۴۰۲ساعت:
۰۲:۱۰:۳۶ توسط:داستان موضوع:
نظرات (0)
انحصار وراثت آوارها
((گزارش هواشناسی دل - کرج تا تپه های داوودیه - به یاد دکتر مسعود حاجی رسولی))
هنوز هم فکر می کنم سر صبح زنگ می زنند. چشمانم همه جا را می گردد، از صفحه ی گوشی همیشه سایلنت یا
نویسنده:سیدمصطفی سراب زاده
برچسب:
،
ادامه مطلب
بازدید:
+ نوشته شده:
۳ ارديبهشت ۱۴۰۲ساعت:
۰۲:۱۰:۳۶ توسط:داستان موضوع:
نظرات (0)