وبلاگ رایگان دانلود فیلم و سریال رایگان ساخت وبلاگ رایگان
حذف در پنل کاربری [X]
داستان

داستان

داستان هاي كوتاه فارسي

گفتگوبا خدا/4

نمایش مشخصات ابوالقاسم کریمی

خدایا سلام
ببخشید بد موقه مزاحم شدم
ولی خیلی نیاز دارم با یکی صحبت کنم
خدا
امروز که داشتم تو پیاده رو راه میرفتم
یه اتفاق عجیب برام افتاد که تا حالا تو زندگیم تجربش نکرده بودم
وقتی از کنار

نویسنده:ابوالقاسم کریمی


برچسب: ،
ادامه مطلب
بازدید:
+ نوشته شده: ۳ ارديبهشت ۱۴۰۲ساعت: ۰۲:۱۰:۳۶ توسط:داستان موضوع: نظرات (0)

به اشتراک بگذارید :

Donbaler Donbaleh LinkPad Twitter Facebook Google Buzz Google Bookmarks Digg Technorati delicious

با تو رویایی شدم

نمی خواستم دامون تا نشست اولین حرفش سوال در مورد گیجی و منگی ام باشد.
برگشتم و به رویش لبخند زدم .
نمی دانستم از خودش بپرسم یا بگذارم کمی در مسیر بیشتری دور دور کنیم و بعد بگویم .
-سردت نیست?!

نویسنده:مهوش محمدی گورداگونی


برچسب: ،
ادامه مطلب
بازدید:
+ نوشته شده: ۳ ارديبهشت ۱۴۰۲ساعت: ۰۲:۱۰:۳۶ توسط:داستان موضوع: نظرات (0)

به اشتراک بگذارید :

Donbaler Donbaleh LinkPad Twitter Facebook Google Buzz Google Bookmarks Digg Technorati delicious

شش تا داستانک

نمایش مشخصات ابوالحسن اکبری

  بردگی !
خلاصه‌ی حرف هایشان این بود ! چرا باید تن به بردگی بدهیم ؟ پیرترین آن ها عرعری کرد و گفت : ما خودمان مقصریم ! در وهله‌ی اول نباید به آن‌ها سواری بدهیم ! کره خری پرسید چگونه ؟ وقتی آدم ها

نویسنده:ابوالحسن اکبری


برچسب: ،
ادامه مطلب
بازدید:
+ نوشته شده: ۳ ارديبهشت ۱۴۰۲ساعت: ۰۲:۱۰:۳۶ توسط:داستان موضوع: نظرات (0)

به اشتراک بگذارید :

Donbaler Donbaleh LinkPad Twitter Facebook Google Buzz Google Bookmarks Digg Technorati delicious

بیست و چهار_ سی و هشت

نمایش مشخصات عارف اوکار

تو زیباترین گل قرمز هستی. تو شادترین لبخندی. تو قشنگترین رویایی....
همین طور که هستی بمون....
هر کجا که هستی و هر حقیقتی که هستی،همین طوری

نویسنده:عارف اوکار


برچسب: ،
ادامه مطلب
بازدید:
+ نوشته شده: ۳ ارديبهشت ۱۴۰۲ساعت: ۰۲:۱۰:۳۶ توسط:داستان موضوع: نظرات (0)

به اشتراک بگذارید :

Donbaler Donbaleh LinkPad Twitter Facebook Google Buzz Google Bookmarks Digg Technorati delicious

چه بزرگ است!

نمایش مشخصات عارف اوکار

خدایا چه بزرگ است آنچه می بینم از خلقت تو! و چه کوچک است بزرگی آن در کنار قدرت تو!
چه بزرگ است آنچه می بینم از ملکوت تو! و چه کوچک است بزرگی آن در کنار سلطنت تو!
خدایا چه بزرگ است نام تو! و چه کوچک

نویسنده:عارف اوکار


برچسب: ،
ادامه مطلب
بازدید:
+ نوشته شده: ۳ ارديبهشت ۱۴۰۲ساعت: ۰۲:۱۰:۳۶ توسط:داستان موضوع: نظرات (0)

به اشتراک بگذارید :

Donbaler Donbaleh LinkPad Twitter Facebook Google Buzz Google Bookmarks Digg Technorati delicious

پرواز بی بال

چشم های عسلی خوش رنگش پر شده بود از خطوطی عمیق و تیره نمیدانست از خستگی ست یا کلافگی یا دلخوری اما داشت جان می کند تا استوار باقی بماند .
مهدا حس کرد کسی زیر پوست تنش چاقو انداخت . اب دهانش را با

نویسنده:مهوش محمدی گورداگونی


برچسب: ،
ادامه مطلب
بازدید:
+ نوشته شده: ۳ ارديبهشت ۱۴۰۲ساعت: ۰۲:۱۰:۳۶ توسط:داستان موضوع: نظرات (0)

به اشتراک بگذارید :

Donbaler Donbaleh LinkPad Twitter Facebook Google Buzz Google Bookmarks Digg Technorati delicious

خاطره

نمایش مشخصات ابوالقاسم کریمی

مدتی پیش با یه دختر دوست بودم
اما اون یه دوست معمولی نبود
ما به هم قول ازدواج داده بودیم
تا جایی که خانواده ها از این قضیه کاملا اطلاع داشتن...
***
همه چیز خوب و عالی پیش میرفت تا اینکه یه

نویسنده:ابوالقاسم کریمی


برچسب: ،
ادامه مطلب
بازدید:
+ نوشته شده: ۳ ارديبهشت ۱۴۰۲ساعت: ۰۲:۱۰:۳۶ توسط:داستان موضوع: نظرات (0)

به اشتراک بگذارید :

Donbaler Donbaleh LinkPad Twitter Facebook Google Buzz Google Bookmarks Digg Technorati delicious

دو دست و یک دما

نمایش مشخصات سیدمصطفی سراب زاده

آدم های خیلی کمی هستند که حاضرند شب کنار تو در خیابان های خلوت چشم بر روی هم بگذارند. در عمق تاریکی شب بدون اینکه حتی یک کلمه بگویند و سوالی بپرسند به آرامی کنارت می خوابند و تا صبح چشمک ستاره ها

نویسنده:سیدمصطفی سراب زاده


برچسب: ،
ادامه مطلب
بازدید:
+ نوشته شده: ۳ ارديبهشت ۱۴۰۲ساعت: ۰۲:۱۰:۳۶ توسط:داستان موضوع: نظرات (0)

به اشتراک بگذارید :

Donbaler Donbaleh LinkPad Twitter Facebook Google Buzz Google Bookmarks Digg Technorati delicious

او یک قلب نبود!

نمایش مشخصات عارف اوکار

روزی روزگاری ، در تاریکی و در میان سایه های سیاه، شک و غم، صدها قلب را منجمد و هزاران ذهن را تباه کرده بودند. تنها و فقط یک قلب باقی مانده بود...
عاشق ترین قلب شهر! قلبی بود بسیار زیبا، سرخ و

نویسنده:عارف اوکار


برچسب: ،
ادامه مطلب
بازدید:
+ نوشته شده: ۳ ارديبهشت ۱۴۰۲ساعت: ۰۲:۱۰:۳۶ توسط:داستان موضوع: نظرات (0)

به اشتراک بگذارید :

Donbaler Donbaleh LinkPad Twitter Facebook Google Buzz Google Bookmarks Digg Technorati delicious

ظلم ومحبت

نمایش مشخصات عباس کارگر

حکایت ظلم ومحبت
انسان اگر کسی باو محبت یا ظلم بکند همیشه در خاطرش است وکوچکترین خوبی یا ظلم که انسان بکسی بکند شاید یک روزی به قیمت جانش تمام شود
آورده اند، مردی حکایت کرد، که روزی داشتیم با

نویسنده:عباس کارگر


برچسب: ،
ادامه مطلب
بازدید:
+ نوشته شده: ۳ ارديبهشت ۱۴۰۲ساعت: ۰۲:۱۰:۳۶ توسط:داستان موضوع: نظرات (0)

به اشتراک بگذارید :

Donbaler Donbaleh LinkPad Twitter Facebook Google Buzz Google Bookmarks Digg Technorati delicious