وبلاگ رایگان دانلود فیلم و سریال رایگان ساخت وبلاگ رایگان
حذف در پنل کاربری [X]
پرواز بی بال داستان

داستان

داستان های کوتاه فارسی

پرواز بی بال

چشم های عسلی خوش رنگش پر شده بود از خطوطی عمیق و تیره نمیدانست از خستگی ست یا کلافگی یا دلخوری اما داشت جان می کند تا استوار باقی بماند .
مهدا حس کرد کسی زیر پوست تنش چاقو انداخت . اب دهانش را با

نویسنده:مهوش محمدی گورداگونی


برچسب: ،
بازدید:
+ نوشته شده: ۳ اردیبهشت ۱۴۰۲ساعت: ۰۲:۱۰:۳۶ توسط:داستان موضوع: نظرات (0)

به اشتراک بگذارید :

Donbaler Donbaleh LinkPad Twitter Facebook Google Buzz Google Bookmarks Digg Technorati delicious
ارسال نظر
نام :
ایمیل :
سایت :
پیام :
خصوصی :
کد امنیتی :