وبلاگ رایگان دانلود فیلم و سریال رایگان ساخت وبلاگ رایگان
حذف در پنل کاربری [X]
یک مشکل خانوادگی داستان

داستان

داستان های کوتاه فارسی

یک مشکل خانوادگی

می خواستم امروز کارش رو تموم کنم کوچولو. به خاطر تو و بهزاد و بهناز. یه کمم به خاطر خودم. ولی بیشتر از همه به خاطر بهرام. بهرام رو یادت میاد؟ فکر نکنم. اگه یادت بود وقتی اون ولگرد تو صورتت آروغ می

نویسنده:گلنوش دهقانپور


برچسب: ،
بازدید:
+ نوشته شده: ۳ اردیبهشت ۱۴۰۲ساعت: ۰۲:۱۰:۳۶ توسط:داستان موضوع: نظرات (0)

به اشتراک بگذارید :

Donbaler Donbaleh LinkPad Twitter Facebook Google Buzz Google Bookmarks Digg Technorati delicious
ارسال نظر
نام :
ایمیل :
سایت :
پیام :
خصوصی :
کد امنیتی :